Quantcast
Channel: مرکز عشق - داستان ها و حکایت های جالب
Browsing all 6 articles
Browse latest View live

اتفاق

ببخشید اقا ما قبلا همدیگرو در همین مکان ندیدیم؟ -نه فکر نمیکنم چطور مگه؟ خودمم نمیدونم فقط احساس میکنم این صحنه رو قبلا دیدم! حس بدی دارم ولی باید یه چیزی بهتون بگم من دیدم که شما... -بهش فکر نکنین...

View Article



دلیل قانع ‌کننده

مر د میانسال وارد فروشگاه اتومبیل شد. ب‌ام‌و آخرین مدلی را دیده و پسندیده بود. وجه را پرداخت و سوار بر اتومبیل تندروی خود شد و از فروشگاه بیرون آمد. قدری راند و از شتاب اتومبیل لذّت برد. وارد بزرگراه...

View Article

کمک به همسایه

«در شهر دمشق پارسا مردی بود و کفشگری کردی. آنچه دسترنج خود بودی، جمع کردی. چون استطاعت شد، قصد حج کرد که بدان دسترنج خود به حج رود. شبی پسر خود را به خانه همسایه فرستاد. چون اندر آمد، دیگ پخته بود و...

View Article

کی عاشق تره؟ - داستان عاطفی

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند .آن ها عاشقانه ... یکدیگر را دوست داشتند زن جوان : یواش برو من می ترسم مرد جوان : نه این جوری خیلی بهتره زن جوان : خواهش میکنم من خیلی می ترسم مرد جوان...

View Article

داستان خیلی خنده دار بالای 18 سال

گویند که در زمانه ای نه چندان قدیم روزی پسری به خانه آمد و به مادر گفت: ای مادر عزیزتر از جون ! مرا دریاب که الان در حال حضرم . پس مادر آنچنان که رسم مادران است به سینه بکوفت که چه شده ای گل پسرکم !...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

قورباغه و برآورده کردن آرزوهای یک زن

خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روب رو شد.قورباغه ای در تله ای گرفتار...

View Article
Browsing all 6 articles
Browse latest View live




Latest Images